سلام، فکر میکنم اغلب شما آلبوم بوی باران جناب شجریان را شنیده باشید. امروز یکی از غزلهای مولانا جلالالدین بلخی را که با ارکستر سمفونیک اجرا شدهاست، انتخاب کردهام. البته این غزل در قالب آلبوم قاصدک در دستگاه ماهور هم عرضه شده است و جالبتر آنکه قطعاتی از آن را یک بار دیگر در کنسرت آذر 84 تهران با همنوازی آقایان علیزاده و کلهر و همایون شجریان در دشتی اجرا و در آلبوم ساز خاموش عرضه کردهاند:
رو سر بنه به بالین، تنها مرا رها کن
ترک من خراب شبگرد مبتلا کن
ماییم و موج سودا، شب تا به روز تنها
خواهی بیا ببخش و خواهی برو جفا کن
از من گریز تا تو هم در بلا نیفتی
بگزین ره سلامت، ترک ره بلا کن
ماییم و آب دیده، در کنج غم خزیده
بر آب دیده ما صد جای آسیا کن
خیرهکشی است ما را، دارد دلی چو خارا
بکشد کسش نگوید تدبیر خونبها کن
بر شاه خوبرویان واجب وفا نباشد
ای زردروی عاشق، تو صبر کن، وفا کن
دردیست غیر مردن کان را دوا نباشد
پس من چگونه گویم، کین درد را دوا کن
در خواب دوش پیری در کوی عشق دیدم
با دست اشارتم کرد که عزم سوی ما کن
گر اژدهاست بر ره، عشقیست چون زمرد
از برق این زمرد، هین دفع اژدها کن **
بس کن که بیخودم من، ور تو هنر فزایی
تاریخ بوعلی گو، تنبیه بوالعلا کن **
** این ابیات در آواز اجرا نشدهاست.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ